نقد فیلم روبان قرمز

تاریخ تالیف:

لینک نقد در وبلاگ آسمون ریسمون (سید هانی رضوی): http://asemounrismoun.persianblog.ir/post/858

به نظر من این فیلم به شدت نمادین می‌باشد ودارای معنی بسیار متفاوت از برداشت‌های اولیه است. با عمیق‌تر کردن تفکر بر روی کلیات فیلم، نقش‌ها وتک تک آیتم‌های اصلی موجود و در منار هم قرار دادن و مرتب کردن و طبقه‌بندی این موارد وکنار گذاشتن جزئیات غیر مرتبط با اصل داستان و دقت روی شخصیت پردازی‌ها به این نمادها پی برده‌ام. البته حتی تمام این تلاش‌ها الزاما نمی‌توانسته بر نقد من از این فیلم صحه گذارد و باز هم جای خطا وجود دارد.

در اینجا گذرا به این نمادها می‌پردازم. روبان قرمز (نام فیلم) را می‌توان با نوارهای قرمز رنگ موجود در اطراف میدان‌های مین ارتباط معنایی دارد. در واقع این نوارها حد ومرزها و باید و نبایدها یا به عبارتی خط قرمزهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است که هر فردی ملزم به قرارگیری در این محیط و در این چهارچوب هاست. هر کسی با تخطی از این مرزها وارد دنیایی از مخاطرات شده و برای خود مشکل ایجاد می‌کند.

محبوبه را می‌توان نشان ایران دانست. یعنی در واقع محبوبه نشانگر ملت ایران و انتخاب‌های آنان است. در بخشی که دراز کشیدن او در گهواره را نشان می‌دهد منظور از گهواره را مهد ایران دانسته‌ام. احساس بیش از حد تعلق او به این مرز وبوم (در چند نشانه می‌گوید اینجا خانه اش است) می‌تواند ما را بیشتر به این مساله نزدیک کند. در اینجا در واقع نقش اصلی را تفکرات و انتخاب‌های محبوبه بازی می‌کند و فیلم با هدف به نمایش گذاشتن همین انتخاب‌ها ساخته شده.

داوود نمادی از سنت گرایی‌ها و تفکرات غالبا مذهبی است اما او هم عاری از خطا نیست. در قسمتی محبوبه با اشاره به اسلحه می‌گوید زبانت را بردار و این ناتوانی استفاده غلط از زور و قدرت را توسط او نشان می‌دهد. از آنجا که در بخش‌های پایانی فیلم از آن زمین آب می‌جوشد به مساله بر حق بودن داوود پی می‌بریم زیرا او به این مساله از ابتدا یقین داشت. او مدام در افتخارات قبلی خود و در رشادت‌ها و جنگ‌ها سیر می‌کند.

داوود و جمعه هر کدام نمادی از دو شیوه متداول و متفاوت در تفکرند. ایران نیز در گیر و دار انتخاب یکی از این دو سبک است (محبوبه هنگامیکه از درون تانک به بیرون از آن نگاه می‌کند آن دو مرد را در پوشش ها (تعابیر گوناگون) می‌بیند و هر بار محکم آن را رد کرده (نه گفتن‌ها) و باز خود را وارد عالمی از تردیدها می‌سازد)! این بخش از فیلم ضعف ایران را در انتخاب بیان می‌سازد. جمعه نمادی از غرب زدگی و تاثیر گذاری اعمال بیگانه بر تفکرات مردم ایران است (گیتار همراه او و استفاده از آن در پاسخ به داوود در جایی که داوود تیر می‌زند و با هر تیر داوود او هم چند بار گیتار نشانه همین مساله است).

در یک جمع‌بندی می‌فهمیم داوود راست می‌گفت اما متاسفانه انتخاب‌های ایران به سمت غرب زدگی‌ها گرایش بیشتری پیدا می‌کند (محبوبه در انتها با جمعه ازدواج کرد) و ظاهر ساختگی ساز و غرب را به باطن اصیل داوود ترجیح دادند. از طرفی می‌فهمیم حرف حق را نمی‌توان با زور (اسلحه داوود) به ملتی قبولاند!