Action unknown: backlinkmenuitem

نقد فیلم سگ روح (Ghost Dog: The Way of the Samurai)

دبیر: آقای سید هانی رضوی

تاریخ تالیف:

مقدمه و روش نقد

نقد فیلم سگ روح (Ghost Dog) متفاوت از نقد فیلم‌هایی چون روبان قرمز است. به همین علت تصمیم دارم در ابتدا روش نقد خود و علت این تفاوت‌ها را توضیح دهم و در ادامه کلیت داستان را دوباره روایت کرده و در انتهای متن به برداشت خود از شخصیت‌پردازی‌های فیلم می‌پردازم.

کارگردان فیلم (جیمی جاروش) دارای نگاهی بسیار دقیق و دنبال ایجاد ارتباط میان کلی‌ترین و جزئی‌ترین آیتم‌هاست. سرنخ‌ها این‌بار حرفه‌ای‌تر و دارای معما‌های بزرگتری هستند. نکته‌ای که باعث سهولت در نقد مخاطب می‌شود آنست که اینبار میتوان به جزئی‌ترین رویداد‌ها اطمینان و از به نتیجه رسیدن از طریق تفکر روی انها مطمئن بود و با توجه به این مساله میتوان از یک سر نخ کل نقد را کشف کرد. همه‌ی عوامل کلی و جزئی دارای رشته‌های بهم پیوسته و کاملا مرتبط با اصل داستان است. از طرفی اصلا معلوم نیست کشف یکی از آنها چقدر سخت خواهد شد.

روایت فیلم‌نامه

سگ روح، شخصیت کلیدی فیلم یک سامورایی عارف است. از طرفی خاصیت اصلی سگ وفاداریست و دلیل انتخاب سگ روح همین مطلب است. (در فرهنگ ژاپنی عارف یک شخص آرام نیست بلکه هم‌ارز قاتل است و کسی است که ابایی از قتل و مرگ ندارد.) سامورایی در ابتدای فیلم دچار درگیری با عده‌ای از افراد نژادپرست شده و از آنها کتک می‌خورد. یکی از افراد مافیا با مواجهه با این تصویر انان را کشته و جان سگ‌روح را به این شکل نجات می‌دهد و پس از ان سگ روح نسبت به او وفادار شده و برایش آدم می‌کشد.مافیایی دیگر سگ روح را ندید ولی به وسیله کفتر‌هایش به او نامه می‌دهد و از این طریق شخص مورد نظر خود را تعیین می‌کند (ورق‌هایی که به پای کفتر بسته می‌شد). سگ‌روح هم مدت‌ها برای اثبات وفاداری برای او آدم می‌کشد، در پشت‌بام خانه‌ای زندگی می‌کند و با شمشیر تمرین و کفتر‌ها را پرواز می‌دهد تا زمانیکه یکی از اشخاص مافیا به او معرفی می‌شود سگ روح هم وارد خانه شده و همه را به جز یک دختر می‌کشد. بر اساس قانون مافیا اگر فردی یکی را بکشد باید به قتل برسد پس مافیا تصمیم به کشتن او گرفته و در محله سعی به پیدا کردن او کرده و از راه‌هایی مثل بستن اسم یک نفر به پای کبوتر و هنگام قتل ان شخص به دام انداختن او می‌روند ولی چون سامورایی رد پا به جا نمی‌گذارد در دام نمی‌افتد. علت نترسیدن دختر به قتل نرسیده اینست که می‌داند سامورایی دختر‌ها را نمی‌کشد. حالا که مافیا از این روش‌ها نتیجه‌ای نمی‌گیرد کفتر‌های تمام کفتر باز‌های محله را می‌کشد و زمانی‌که سگ روح از دیدار دوست خود باز می‌گردد کفتر‌های خود را در خون میبیند پس سلاحش را اماده ساخته و برای انتقام تمام اعضای مافیا را یکی یکی می‌کشد. استاد او (شخص ناجی جانش) برای قتل او اینبار همراه افراد دیگری در روبه‌رو بستنی فروشی آمده و به او خیانت کرده است. سامورایی استاد خود را نمی‌کشد پس تنها افراد همراه او را می‌کشد و هر بار یک تیر به کتف سمت چپ او می‌زند که این تیر‌ها را میتوان نشانی از یک رستاخیز یا یادی از خیانت‌های او دانست تا انکه مافیایی با اسلحه خود سگ روح را در روبرو صمیمی‌ترین دوستانش می‌کشد و دوست او بر جنازه‌ی او گریه می‌کند.

نتیجه گیری

گوست داگ طبق قانون عمل می‌کرد و نه آنطور که می‌خواست. او برای دوست بودن نیازی به ارتباط کلامی ندارد بلکه برای او تنها همدلی برای دوست بودن کافیست (صمیمی‌ترین دوستش یک فرانسوی زبان است). او مسائل را با عقل ابزاری تحلیل نمیکند واحساساتش بر عقلش غلبه دارد تا آنجا که حتی استادش را با تمام خیانت‌هایش نمی‌کشد! در اصل مافیا نمادی از یک تبه‌کاری است که با عقل و نقشه پیش می‌رود ولی سگ‌روح عشقی است که در ظاهر خشن است ولی باطنی قانون‌مند و وفادار دارد که این را کاملا می‌توان با ویژگی‌های ذاتی سگ مطابقت داد و درکل بیان می‌کند حس از عقل جلوتر است.